این تحقیق تلاشی است در جهت بررسی بنیانهای مشروعیت حکومت آل مظفر(795-713هـ.ق). مشروعیت توجیه عقلانی و حقانیت زمامداران برای اعمال حکومت بر مردم و نیز اطاعت و فرمانبرداری مردم از آنان میباشد. موضوع مشروعیت هم در بحث از تداوم و بقای یک حاکمیت مطرح میشود و هم در بحث از زوال و اضمحلال دولتها. به خوبی قابل فهم است که بحث مشروعیت آنچنان اهمیت دارد که هر حکومتی در گام نخست به دنبال آن است. چون بدون مشروعیت، حکومت نه تثبیت می شود و نه تداوم پیدا میکند. مساله این تحقیق، شناسایی مبانی مشروعیت زا برای این حکومت و چرایی انتخاب این مبانی و چگونگی کارکرد آن برای تثبیت و استمرار و مقبولیت خاندان آل مظفر برای حکمرانی است. این بررسی با روش توصیفی- تحلیلی در حوزه مطالعات تاریخی انجام شده است. نتایج بررسی نشان داد که شاهان مظفری گرچه در خلا قدرت سیاسی پس از فروپاشی ایلخانان موفق شدند با زور و غلبه، قدرت را بدست گیرند، اما بر این امر واقف بودند برای تداوم حکومتشان نیازمند به بنیانهای دیگر مشروعیت خواهند بود. از این رو برای مقابله با مشکلات ناشی از تزلزل قدرت، درصدد فائق آمدن بر چالشهای مشروعیتی برآمدند. در همین راستا توانستند به عنوان امرای بازمانده از حکومت ایلخانان و نیز کسب مشروعیت دینی و بیعت با خلفای عباسی مصر حکومتشان را مشروعیت بخشند. همچنین تا حدی مشروعیت ایرانی و مشروعیت برآمده از امنیتخواهی و عدالتمحوری و در نهایت مشروعیت برآمده از توجه به کلیه گروههای مذهبی را کسب کنند.
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله: تخصصي تاریخ اسلام دریافت: 1396/12/12 | ویرایش نهایی: 1397/12/26 | پذیرش: 1397/6/12 | انتشار: 1397/12/24 | انتشار الکترونیک: 1397/12/24