یکی از انگارههای تاریخی رایج در جهان اسلام، نسبتدادن خلع عبدالحمید دوم، سلطان عثمانی، در 1909م، به دسیسۀ یهودی/صهیونیستی، به دلیل مخالفت او با واگذاری فلسطین، است. با توجه به جایگاه متمایز تاریخی، مذهبی و ایدئولوژیک ایران، خوانش ایرانی از این رخداد، در مقالۀ حاضر، با روش توصیفی - تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی متون فارسی، اعم از تألیفی و ترجمهای، نشان میدهد که خوانش ایرانی دارای ماهیت کاملاً ترجمهای و متأثر از انگارههای جانبدارانۀ منابع عربی، خطاهای فاحش تاریخی و غلبۀ توطئهباوری است. سوگیریهای سیاسی، کاستیهای پژوهشی و عدم روزآمدسازی شناخت تاریخی، موجب تداوم خوانش مزبور و تثبیت فهم سادهانگارانهای از تحولات منطقهای و نخستین تکاپوهای صهیونیستی برای دستاندازی بر فلسطین شده است.
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله: تاریخ اسلام/میان رشته ای دریافت: 1404/2/25 | ویرایش نهایی: 1404/6/22 | پذیرش: 1404/6/10 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1404/6/22