دانشکده ادبیات و علوم انسانی، گروه تاریخ ، a-hassani@sbu.ac.ir
چکیده: (2235 مشاهده)
عشق گمشدۀ دنیای پُرتخاصم امروز است. اکنون، اصنافی از بشر گرفتار عصبیت در معنای منفی آن ـ قوممدارانه ـ و نفس سرکش خود شدهاند. اینان با سلطهگری و زیادهخواهی زمینۀ نابودی محیط زیست و زوال روح انسانی و بههدر دادنِ زحماتِ دانشمندان در کاستن از آلامِ بشری را فراهم میآورند. البته این پدیدۀ تازهای نیست. در گذشتۀ تاریخی نیز کسانی دست به چنین اقدامات مخرّبی میزدند. در برابر اینان کسانی هم هستند و در گذشتۀ تاریخی نیز بودهاند که به سلامت و سعادت بشر میاندیشند. تعصب و خودمداری نیروی محرکۀ گروه نخست و عشق و ایثار، انگیزۀ گروه دیگر در حیات اجتماعیشان است. به نظر میرسد راه حل این مسئله را باید در غلبۀ تفکر انسانگرایانه و طبیعتدوستانه جستجو کرد. متصوفان و عارفان از دیرباز برای پرورش روح انسانی در خود و مریدانشان، به پاک نفسی روی آورده و با سرکوب نفس امّاره به مبارزه با جهل، خشم، بُغض، قهر، کبر، کینه، حسد، بخل، کفر و نفاق میپرداختهاند. آنان عشق به انسان و طبیعت را جایگزین آن ذمائم میکردند و خود و پیروانشان را آمادۀ پذیرش عشق الهی مینمودند. انسان امروزی برای شکستن مرزهای عصبیت و نفسپرستی و اشاعۀ انساندوستی، نیازمند چنین نقشهایی است؛ الگوهایی که بعضاً جان بر سر اهداف انسانی خود نهادهاند. داراشکوه ـ شاهزادۀ تیموری هند ـ از جملۀ کوشندگان این راه بود.
نوع مطالعه: پژوهشي |
موضوع مقاله: تخصصي تاریخ اسلام دریافت: 1396/11/7 | ویرایش نهایی: 1397/9/3 | پذیرش: 1397/2/8 | انتشار: 1397/6/24 | انتشار الکترونیک: 1397/6/24